یادداشت های حبیب اله حاجی زاده یادداشت ها - معرفی کتاب- مقالات فرهنگی
| ||
پیش از اسلام آنچه از ادبیات رسمی قبل از اسلام باز مانده است در مقایسه با ادبیات پس از اسلام اندک و ناچیز است. بنابراین سخن گفتن درباره ی ادبیات کودکان در دوره های مادی و هخامنشی و اشکانی به دلیل ناچیز بودن اسناد و مدارک موجود میّسر نیست و باید چشم به راه نتایج پژوهشهای باستانشناسی و زبانشناسی و به طور کلی فرهنگشناسی در این باب بود. اما در این میان نباید این واقعیت را از نظر دور داشت که تمامی افسانهها و اساطیر کهن و داستانهای حماسی و پهلوانی ایرانی پیش از این دورهها را در خلال آنها به پیدایی آمده است. جنبههای فولکلوریک این اساطیر و افسانهها و داستانهای پهلوانی است که ما را راهبری میکند، به این که ایرانی از همان آغاز از ادبیات بهرهمند بوده است، زیرا همانگونه که یادآور شدیم کودکان در بخش اعظم ادبیات تودهی ایران انباز بودهاند. امروز میبینیم بسیاری از این روایات و افسانهها با زندگی کودکان پیوند دارد و میتواند برای کودکان روزگار ما باز آفریده شد و به همین دلیل است که پارهای از این قصهها و روایتها برای بچهها بازسازی شده است و هر روز بر تعداد آثاری که با بهرهوری از آنها میآفرینند، افزوده میشود. فیالمثل در میان متون پارسیک تعدادی اندرزنامه است که بسی از اندرزهای مندرج در آنها مربوط به خردسالان و زندگی آنان است و باز کتابهایی هست که به نحوی کودکان در مضمون و محتوای آن نقش داشتهاند و به گونهای با زندگیشان هم پیوند بوده است. مثل اندرز پیشینگان، اندرز آذرباد مهر اسپندان و خسرو گواتان و ریتک که در این کتاب آخرین، کودکی پا در میان دارد و نمودار هوشیاری پارهای از خردسالان ایرانی در آن روزگاران است. علاوه بر این در دورهی ساسانیان بسیاری از متون سنسکریت به زبان پهلوی ترجمه شده است که در میان آنها پارهای از متون داستانی به چشم میخورد که از آن میان کتابهای بلوهر و بوذاسف و پنچاتنترا مشهورتر است. همین کتاب است که بعدها به عربی و فارسی دری برگردانده میشود و کلیله و دمنه نام میگیرد. همانگونه که میدانیم این کتاب حاوی پارهای از قصههای فولکلوریک هندی است و با توجه به خویشاوندی عمیق فرهنگهای کهن ایران و هند میتواند به عنوان یک اثر نیمه ایرانی مورد بررسی قرار گیرد به ویژه که از همان روزگاران قدیم به زبانی ایرانی ترجمه شده است. در میان بزرگان ایران رسم بوده است که در تأدیب فرزندان خویش آثاری تدوین میکردهاند و در این آثار راهنماییها و آگاهیهای مختلف را که برای زندگی فردی و اجتماعی بایسته بوده است گرد میآوردهاند و با این کار خود میخواستهاند به فرزندان خویش راه و رسم زیستن با دیگران را بیاموزند. از جمله این نوع کتابها در ادبیات پهلوی کتابی بوده است که زادانفرخ در تأدیب پسرش نوشته است. جالب اینجاست که این سنت یعنی نوشتن کتاب در تربیت فرزند در ادبیات فارسی قرون بعد نیز پابرجا ماند و یکی از شیرینترین و ارجدارترین متون ادبیات ادری، «قابوسنامه» از این دست است که میدانیم عنصرالمعالی آن را در تربیت فرزند خود گیلانشاه نوشته است. در میان آثار ادبی دری گاهگاه به کتابهایی برمیخوریم که مؤلفان آنها در هنگام نوشتن کودکان یا نوجوانان را درنظر داشته اند، و آهنگشان از تدوین آن آثار به دست دادن رهنمودهایی برای کودکان و نوجوانان بوده است. ** حبیب اله حاجی زاده [ شنبه 91/7/29 ] [ 6:4 صبح ] [ حبیب اله حاجی زاده ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : سیب تم] [Weblog Themes By : SibTheme.com] |